مومنی شریف با اشاره به کتاب «زمانی در میان زمانها» و نگاه نویسنده آن به انقلاب اسلامی گفت: او در کتابش به اصطلاح «واقعه» در فرهنگ عرفان و تصوف اشاره میکند. تجربه عارفانه هنگامی اتفاق میافتد که زمان ملکی با زمان ملکوتی باهم هم تلاقی پیدا میکنند و در لحظه تجربه عارفانه اتفاق میافتد. در بخشی از کتاب آقای دکتر رودگر هم این موضوع اشارهای دارد. در حالت عادی چنین لحظاتی محدود به فرد عارف هستند و معمولاً بعدها توسط عارف روایت یا تحلیل میشوند. اما در ماجرای انقلاب اسلامی، این تجربه نه فقط برای یک فرد بلکه برای یک ملت به وقوع پیوست. امام خمینی با شخصیت ویژه خود، این تجربهی عرفانی را گسترش داد و تمام ملت را در آن شریک کرد. از این زاویه دید، نویسنده تلاش کرده تا برای مخاطبان غربی روشن کند که چرا آنها نمیتوانند با ابزارهای رایج و محدویتهایی نظری که دستگاه تفکری غرب دارد، درک درستی از ماهیت انقلاب اسلامی داشته باشند. او تأکید میکند که برای فهم چنین واقعهای، ناگزیر باید نگاه عرفانی را وارد تحلیل کرد. خوشبختانه بحث اصلی در جلد سوم ابرشهر دقیقاً همین مسئله است. این که انقلاب اسلامی را صرفاً یک تحول اجتماعی بدانیم، تقلیل ماجراست و انقلاب اسلامی را معرفی نمیکند. بنابراین امام خمینی با این بینش بود که انقلاب را انفجار نور میدانست.